ایران هسته ای

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ایران هسته ای خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

کشف جسد مرد ۶۰ ساله پشت دستگاه عابر بانک

 

تحقیقات درباره علت مرگ مرد ناشناس که جسدش پشت دستگاه عابر بانک پیدا شده بود، آغاز شد.

ساعت 12.53 امروز ماموران کلانتری 116 مولوی از کشف جسد مرد ناشناسی در پشت دستگاه عابربانکی در این خیابان با خبر شدند. با اعلام موضوع به بازپرس ویژه قتل او دستور تحقیقات بیشتر در این باره را صادر کرد.

با حضور تیم تشخیص هویت مشخص شد جسد متعلق به پیرمردی حدودا 60 ساله است که آثار ضرب و شتم و خفگی روی جسدش وجود ندارد. همچنین با توجه به لباس های مرد ناشناس ماموران احتمال دادند او کارتن خواب باشد.

با اعلام موضوع به بازپرس مدیروستا او دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و مشخص شدن علت اصلی مرگ را صادر کرد

[ چهار شنبه 19 اسفند 1394برچسب:کشف جسد مرد ۶۰ ساله پشت دستگاه عابر بانک ,قتل, ] [ 2:25 ] [ علیرضا ]
[ ]

نقشه شوم دو خواهر سنگدل برای قتل پدر

 

ساعت 11 شب هشتم دی ماه سال جاری زنگ آیفون یک خانه ویلایی در تهران‌نو به صدا درآمد.

دختر خانواده وقتی آیفون را برداشت صدای مرد غریبه‌ای را شنید که از وی خواست به پدرش بگوید برای دقایقی به در حیاط خانه‌شان برود.

از آنجا که حامدین پدر خانواده در خواب بود همزمان با صدای زنگ از خواب بیدار شد و وقتی از دخترش شنید جلوی در با او کار دارند غافل از اینکه چه سرنوشت شومی در کمین آنها است، پایین رفت، در حیاط را باز کرد و در تاریکی شب با دو جوان ناشناس روبه‌رو شد. هنوز ثانیه‌هایی نگذشته بود که اهل خانه با صدای کمک‌خواهی پدر به جلوی در دویدند و با پیکر خون‌آلود حامدین که کنار در حیاط افتاده بود روبه‌رو شدند. مادر و دختر خانواده که شوکه شده بودند فریادزنان از همسایه‌ها کمک خواستند تا اینکه دقایقی بعد تکنیسین‌های اورژانس پای در قتلگاه گذاشتند و دیدند کار از کار گذشته و مرد 60 ساله دیگر نفس نمی‌کشد.

ماجرای قتل این مرد به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد. دقایقی بعد تیمی از کارآگاهان وارد عمل شدند و در بررسی‌های میدانی پی بردند که قربانی جنایت از سوی دو پسرجوان هدف چاقو قرار گرفته و عاملان جنایت گریخته‌اند. دختر خانواده که از پشت پنجره صحنه قتل پدرش را دیده بود به تیم تحقیق گفت: پدرم خواب بود که زنگ آیفون به صدا درآمد، وقتی آیفون را برداشتم مرد جوانی با صدای خشن گفت به حامدین بگو برای دقایقی به در حیاط بیاید. پدرم خواب بود چون هوا سرد بود پدرم کاپشن پوشید و از پنجره‌ او را می‌دیدم، وقتی در را باز کرد دیدم که دو پسرجوان به زور می‌خواهند وارد حیاط شوند اما پدرم مقاومت کرد. همان لحظه زمین خورد، با دیدن این صحنه سریع خودم را به پدرم رساندم ناگهان دیدم که خونریزی دارد. آنجا بود که فریادزنان از همسایه‌ها کمک خواستم.

در ادامه تحقیقات میدانی پلیس جنایی پی برد که پدر خانواده از مدت‌ها پیش با همسرش اختلاف داشته است. در این مرحله مادر خانواده گفت: شوهرم مردی سختگیر بود و همیشه به دخترم مهدخت که مهندس صنایع غذایی است به خاطر رشته دانشگاهی‌اش اعتراض می‌کرد و مدام می‌گفت چرا ازدواج نمی‌کنی. از سویی همیشه نسبت به شوهر مهناز دختر دیگرم انتقاد داشت و می‌گفت چرا سرکار نمی‌رود و بیکار در خانه می‌نشیند. اختلاف ما بیشتر سر این موضوع‌ها بود.

همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان پلیس خواهران دوقلو را که هر دو مهندس صنایع غذایی هستند تحت بازجویی قرار دهند. مهدوخت که دچار تناقص‌گویی شده بود در اعترافاتش گفت: چون پدرم به بهانه‌های مختلف مرا اذیت می‌کرد به ستوه آمده بودم و با مردی به نام «علی‌اکبر» مشورت کردم تا پدرم را بترساند و وی نیز پذیرفت اما هرگز به وی نگفتم پدرم را به قتل برساند. با اعترافات این دختر ناخلف، علی‌اکبر دستگیر شد و خیلی زود اعتراف کرد که برای کشتن حامدین دو پسر محصل را که هم‌محلی‌شان است اجیر کرده بود.

با اعترافات این مرد، دو پسر دانش‌‌آموز به نام‌های داود و حسین دستگیر شدند. حسین که عامل اصلی این جنایت هولناک است صبح دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار مستشار محاکمه شد. این پسر جوان وقتی پشت تریبون ایستاد در آخرین دفاع گفت: قتل را قبول دارم اما هیچ‌گاه قصد کشتن حامدین را نداشتم، چند روز پیش از جنایت علی‌اکبر که مرد مورد اعتمادم بود نزد من و داود آمد و گفت مردی در تهران دخترانش را خیلی شکنجه می‌دهد. علی‌اکبر با این حرف‌ها من و داود را تحت‌ تأثیر قرار داد و خواست که این مرد را به قتل برسانیم و 200 هزار تومان به ما پول داد تا چاقو و لباس بخریم.

 یک روز پیش از جنایت به میدان گمرک رفتیم و چاقویی خریدیم سپس به خاورشهر رفتیم، شب جنایت علی‌اکبر من و داود را سوار بر خودرویش کرد و برای کشتن مقتول ما را به تهران‌نو برد. شب حادثه ما به در خانه قربانی رفتیم، من زنگ خانه را زدم و به دختر او گفتم به حامدین بگو به مقابل در حیاط بیاید.

 حامدین وقتی آمد با او درگیر شدیم، داود وی را هل داد همزمان من ضربه‌ای به او زدم، ناگهان تعادلم را از دست دادم و چاقو از دستم افتاد. آنجا بود که داود فرار کرد و من تنها ماندم. ترسیدم که مبادا حامدین مرا دستگیر کند بنابراین چاقو را از زمین برداشتم و سه ضربه دیگر به او زدم و از محل فرار کردم، از آنجا که 200 متر جلوتر علی‌اکبر داخل خودرویش منتظر ما بود سوار خودرویش شده و از محل گریختیم.

بنابر این گزارش، در پرونده این جنایت حسین عامل اصلی جنایت شناخته شده و علی‌اکبر به همراه خواهران دوقلو و داود با اتهام معاونت در قتل مواجه هستند.

[ دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:نقشه شوم ,دو خواهر, سنگدل,قتل,پدر , ] [ 23:31 ] [ علیرضا ]
[ ]

قتل نوعروس به خاطر چت کردن در وایبر!

 

«مرتب گوشی موبایلش در دستش بود و با وایبر چت می‌کرد. دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و کنترلم را از دست دادم.» این بخشی از اعترافات تازه دامادی است که به‌گفته خودش در مدت ۶‌ماه زندگی ۳بار خانه را ترک کرد و قصد جدایی از همسرش را داشت.

 

رسیدگی به این پرونده شامگاه جمعه ۲۶دی‌ماه همزمان با پیدا شدن جسد زن جوانی در بیابان‌های پاکدشت آغاز شد. آن روز یکی از رهگذران با دیدن چمدان بزرگی در بیابان کنجکاو شد و به سراغ آن رفت و درش را باز کرد اما ناگهان با جسد زن جوانی روبه‌رو شد که داخل چمدان بود. مرد وحشتزده با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که با حضور کارآگاهان آگاهی پاکدشت در محل، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد. دور گردن زن جوان طنابی پیچیده شده و آثار ضربات چاقو نیز روی بدنش دیده می‌شد. این در حالی بود که طبق گفته پزشک جنایی، حدود ۱۰تا ۱۲ساعت از مرگ او می‌گذشت.

ردپای یک مرد جوان

شکی وجود نداشت که جنایت در محلی دیگر رخ داده و سپس قاتل یا قاتلان با قرار دادن جسد در چمدان قصد ناپدید کردن آن را داشته‌اند. در چنین شرایطی کارآگاهان جنایی پاکدشت ماموریت یافتند پرده از راز این جنایت بردارند. هیچ مدرک شناسایی‌ای که هویت مقتول را فاش کند، وجود نداشت. حتی بررسی‌ پرونده‌های متعلق به زنان گمشده در روزهای اخیر هم سرنخی در اختیار پلیس قرار نداد.

مأموران اما در ادامه متوجه نکته مهمی شدند. اینکه چمدانی که جسد داخلش بود، کاملا نو بود و به‌نظر می‌رسید که به تازگی خریداری شده است. آن‌ها راهی مغازه‌هایی شدند که چمدان می‌فروختند. یکی از مغازه‌دار‌ها گفت که ظهر جمعه درست چند ساعت قبل از کشف جسد، پسرجوانی به آنجا رفته و چمدانی شبیه آنچه جسد داخل آن بود از وی خریده است. این موضوع تیم تحقیق را یک قدم به کشف حقیقت نزدیک‌تر کرد و مأموران به بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه پرداختند و چهره خریدار چمدان را شناسایی کردند.

تصویر رازگشا

درحالی‌که تحقیقات ادامه داشت، روزشنبه مرد ۲۱ساله‌ای به اداره آگاهی پاکدشت رفت و خبر از ناپدید شدن همسر ۲۰ساله‌اش داد. وی گفت: من و همسرم مهناز همکار هستیم و در کارگاهی در پاکدشت کار می‌کنیم. عصر شنبه مهناز وقتی کارش تمام شد از کارگاه بیرون رفت تا به خانه برود اما در مسیر بازگشت به خانه به طرز مرموزی ناپدید شد. در این مدت همه جا را به‌دنبالش گشتم اما اثری از او پیدا نکردم.

مشخصاتی که این مرد از همسرش ارائه داد با جسدی که داخل چمدان کشف شده بود مطابقت داشت. با این حال آنچه توجه مأموران را جلب کرد شباهت این مرد با تصویری بود که کارآگاهان از خریدار چمدان به‌دست آورده بودند. وقتی مشخص شد که مرد جوان‌‌ همان خریدار چمدان است مأموران حدس زدند که عامل قتل زن جوان کسی جز او نیست. این مرد دستگیر شد و هر چند در ابتدا خود را بی‌گناه می‌دانست اما وقتی تصویر خود را هنگام خرید چمدان دید چاره‌ای جز اقرار به جنایت ندید.

جنایت وایبری

وی به کارآگاهان گفت: من و همسرم همکار بودیم و در محل کار با هم آشنا شدیم. حدود ۶‌ماه پیش ازدواج و زندگی مشترکمان را شروع کردیم اما از‌‌ همان ابتدای زندگی اختلافاتمان شروع شد. او مرتب با موبایلش مشغول چت کردن از طریق وایبر بود. من مطمئن بودم که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. بار‌ها با هم سر این موضوع دعوا کردیم اما او می‌گفت که فقط با دوستانش چت می‌کند.

در مدت ۶‌ماه زندگی مشترک با همسرم ۳بار خانه را ترک کردم و قصد جدایی داشتم اما هربار همسرم از من خواست تا او را ببخشم. وی ادامه داد: او حاضر نشد خودش را اصلاح کند؛ از صبح تا شب پای وایبر بود و اصلا اهمیتی به من نمی‌داد. دیگر تحمل این وضعیت برایم غیرممکن بود. بنابراین تصمیم گرفتم برای همیشه او را ترک کنم و طلاقش بدهم.

ساعت ۸صبح جمعه بود که به‌خاطر رفتار‌هایش با او درگیر شدم. او من و خانواده‌ام را تحقیر کرد. من هم یکدفعه کنترلم را از دست دادم و چون به‌شدت از او کینه داشتم دست به قتل او زدم. بعد از آن چند ساعتی کنار جسد بودم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را داخل چمدانی بزرگ بگذارم و به بیرون از خانه منتقل کنم. برای این کار به مغازه‌ای رفتم و چمدان خریدم اما اصلا فکرش را نمی‌کردم همین خرید باعث دستگیری‌ام شود.

تحقیقات ادامه دارد

سرهنگ سلمان آدینه‌وند، فرمانده انتظامی پاکدشت گفت: هرچند متهم در اعترافاتش ادعا کرد به دلیل چت‌های وایبری همسرش را به قتل رسانده است اما چت کردن توجیهی برای ارتکاب جنایت نیست.

وی افزود: تازه‌داماد جنایتکار بعد از اعتراف به قتل نوعروسش روانه بازداشت شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد تا زوایای پنهان آشکار شود.

 

[ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:قتل نوعروس,قتل,چت کردن در وایبر! , ] [ 22:17 ] [ علیرضا ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 110 صفحه بعد